گل گیسو

بگذار هرقدر که میخواهد سوت بزند... قطاری که از ریل خارج شده تکلیفش روشن است!

گل گیسو

بگذار هرقدر که میخواهد سوت بزند... قطاری که از ریل خارج شده تکلیفش روشن است!

الهــــی




الهی!

من نه آنم؛که زفیض نگهت چشم بپوشم،

نه توآنی که گدا را ننوازی به نگاهی؛

در اگر باز نگردد،نروم باز به جایی؛

پشت دیوار نشینم،چو گدا بر سرراهی؛

کس به غیر از تو نخواهم،چه بخواهی چه نخواهی؛

باز کن در،که جز این خانه مرا نیست پناهی...